گفتگو با امین اسرافیلی؛ مدیرعامل شرکت رادیس

همه توان خود را برایش بگذارید
گفتگو با امین اسرافیلی؛ ورودی ۸۷ عمران و مدیرعامل رادیس

لطفاً خودتان را معرفی می‌کنید؟
امین اسرافیلی هستم، ورودی ۸۷ کارشناسی عمران شریف و بعد هم ارشد و هم‌بنیانگذار و مدیرعامل شرکت رادیس.

از نظر درسی چه عملکردی داشتید؟
میتونم بگم متوسط به بالا، اصلاً ضعیف نبودم، اما در حد عالی هم قرار نمی‌گرفت.

فعالیت‌های دیگر چطور؟
سال‌های آخر تحصیلم در دوران کارشناسی عضو شورای صنفی دانشکده شدم و فعالیت دانشجویی را شروع کردم؛ در مقطع ارشد وارد مرکز کارآفرینی شدم و ایده‌ام را دنبال می‌کردم؛ در کنار اینها هم به صورت کلی درگیر پروژه درسی و کار روی آن بودم.
سال ۸۹ بود که TA درس آزمایشگاه تکنولوژی بتن در زمانی که استاد علیزاده این درس را ارائه می‌دادند بودم، که خب به واسطه همین فعالیت، دانشجوهای ۶ یا ۷ دوره بعد از خودم را می‌شناختم و در کل یک تعادل مناسبی را بین فعالیت دانشجویی و درس رعایت می‌کردم.

به رشتتون علاقه داشتید؟
بله، خیلی درمورد رشته عمران تحقیق کردم، شاید اگر به عقب برمی‌گشتم وارد رشته مهندسی کامپیوتر میشدم اما اصلا از تحصیل در رشته مهندسی عمران پشیمان نیستم.

در دوران دانشجویی نسبت به راه‌اندازی کار چه ذهنیتی داشتید؟
من هم خارج از جریانی که در دانشگاه وجود داشت نبودم، اما به واسطه فعالیتم در آزمایشگاه بتن، در این حوزه عمیق شدم و چند مقاله نوشتم، اما برنامه کاری دقیقی برای این موضوع نداشتم؛
در اواخر ارشد یعنی ۹۳ کسب‌وکاری در حوزه نرم‌افزار راه‌اندازی کردم، پروژه‌ای به اسم «دکتر ووکب» که یک نرم‌افزار آموزش لغت انگلیسی بود، که به دلیل عدم شناخت کافی من از بازار این پروژه که اولین تجربه کاری من هم بود با شکست مواجه شد، بعد از آن ایده دریچه‌های منهول ضد سرقت مطرح شد که مربوط به حوزه درسی و تحقیقی من بود که بعد از یک فرآیند تحقیق و توسعه دو-سه ساله نهایتا محصول دریچه های ضد سرقت نانو کامپوزیت بوجود آمد و شرکت رادیس حول این ایده شکل گرفت.

شروع پایه‌گذاری شرکت رادیس با چه جرقه‌ای بود؟
دقیقا روز دفاع پایان‌نامه من پوستر دفاع خودم را در شبکه اجتماعی فیسبوک منتشر کردم، یکی از سال بالایی‌های رشته‌مان با من ارتباط گرفت و طرحی در این مورد مطرح کردند، پدر ایشان در شهرداری قزوین با معضل دزدیده شدن دریچه‌های چاه و خسارت‌های وارده روبرو بودند و ایده جایگزینی درپوش‌های بتنی با درپوش‌های فلزی را مطرح کردند؛
پس از تحقیق و بررسی متوجه شدم این معضل در تمام کشور وجود دارد، پس از بررسی‌های نهایی و تعامل با شهرداری تهران وارد مرحله تولید و عملی کردن این ایده شدیم و به نوعی راه حلی برای این مسئله بوجود آوردیم؛

در دوران تحصیل به اپلای فکر نکردید؟
هنوز هم فکر میکنم، در دوران تحصیل برای اپلای کردن بسیار دو به شک بودم، اما به چند دلیل از این تصمیم منصرف شدم؛
یکی از این دلایل خراب نکردن پل‌های پشت سر بود، نمیخواستم دیگر هیچوقت توانایی بازگشت به ایران را نداشته باشم، دلیل دیگر آن مواردی مانند سربازی بود، در آن زمان بنیاد نخبگان طرحی جایگزین برای سربازی داشت که دانشجویان می‌توانستند بجای سربازی، روی پروژه‌ای کار کنند، به واسطه این طرح مجبور بودم تا ۲ سال در ایران بمانم، با خودم گفتم این ۲ سال، تمام توانم را روی رادیس میگذارم، اگر شد میمانم، اگر نشد از کشور می‌روم؛ که خداروشکر شد و ماندم.

شریف در مسیر شما چقدر تاثیرگذار بود؟
شریف برای من یک پایگاه بود پر از افراد باهوش و تلاشگر، چه دانشجو چه کارمند چه اساتید، دسترسی به این پایگاه فرصت های بسیاری درست می‌کند اما بیشترین تاثیر شریف در مسیر من، دانشجوهای آن بودند؛ منابع انسانی، خط فکری، اعتماد به نفس و دوستانی که برای شروع مسیرم داشتم.

مسیری که طی کردید و کارآفرین شدن رو به دانشجو ها پیشنهاد می‌کنید؟
یکی از باورهای غلط این است که کارآفرینی ارزشمند‌تر از کارمندی‌ست؛ در حال حاضر کارمند خوب از کارآفرین معمولی ارزشمندتر است، حقیقت این است که این ها را نباید با یکدیگر مقایسه کرد، مهم این است که با خصوصیات شخصیتی هر کس، چه زمینه و بستری برای او مناسب است.

چه توصیه ای به کسی که قصد ورود به این عرصه را دارد می‌کنید؟
یا وارد این مسیر نشوید، یا اگر می‌شوید، همه توان خودتان را برایش بذارید.

حرف آخری دارید؟
از اینکه یک بار تصمیم گرفتم برای یک بازه ۲ ساله تمام توانم را در ایران بگذارم خوشحالم، اگر کسی قصد رفتن از ایران را دارد، تنها توصیه‌ام این است که حداقل یکبار تلاش کند تا اگر از کشور رفت، خیالش راحت باشد تلاشش را کرده و نشده است.